دو هفتهای از سالگرد صابر راستی کردارمیگذره و من دوست دارم اینجا یادی از این عزیز از دست رفته بکنم و در موردش صحبت کنم. صابر از اون دست افرادی بود که زیاد کار میکرد اما کمتر چیزی ازش شنیده بودیم یا دیده بودیم. اما نکتهای که در پست آخراو برام مهم بود این قسمت بود: « تهران هم داستانه. به ویژه اجاره یا ... خبری از کسب درآمد نیست. هزینهها بالاست. بسیاری زحماتم به دوش پدر و مادر سالمندم است. هزینه استخدام پرستار هم که نگو. عملا نشدنیه. بیمه هم تنها ... ».
صابر یکی از اعضای فعال دنیای نرمافزارهای متنباز بود و یکی از ویژگیهای عمومیتولید نرم افزار و محصولات در این حوزه رایگان بودن آنهاست. صابر ۳۶ سال داشت اما سالهای سال بود که فونتهای باکیفیت فارسی رو تولید و به صورت آزاد و رایگان برای استفاده عموم منتشر میکرد و توسعه میداد. از همین رو و منظر شغل ثابتی نداشت و تامین مالی مشخصی هم، اما وقتی این پستمنتشر شد و دوستان صابر در توییتر این پست رو توییت کردن و از حال ایشون نقل کردن و درخواست کمک کردن، سیلی از حمایتهای مالی از طریق سامانه payping برای ایشون سرازیر شد اما کار دیگر از کار گذشته بود.
حال بیایم و سناریو دیگری رو متصور بشیم. صابر راستی کردار از همان سالهای آغازین فعالیت و انتشار فونتها مورد حمایت قرار میگرفت، تشویق میشد و از راههای مختلف کسب درآمد میکرد، شاید بسیار زودتر از این بیماری پیشگیری میکرد و این نوش داروی حمایتها پس از مرگ سهراب شکل نمیگرفت. سوال من اینجا این هست که ما چرا این فرهنگ حمایت از آثار آزاد و متن باز رو تبدیل به یک عادت و فرهنگ اجتماعی نمیکنیم که صابرهای بعدی که زمان و زندگی خودشون رو در این مسیر گذاشتن رو حمایت کنیم و از وقوع چنین اتفاقاتی پیشگیری کنیم؟
پیشنهاد
به نظرم وجود گروههای حمایتگر و افرادی که اهمیت این موضوع رو به کسانی که از این محصولات استفاده میکنن و آگاهسازی اهمیت این موضوع باعث میشه که کمکم این فرهنگ بین ما جامعه آنلاین فارسی تبدیل به یک فرهنگ اجتماعی و عادت همیشگی بشه.
شما هم نظرات و پیشنهادات خودتون رو در کامنتها مطرح کنین تا به بهترین راهکارها و تشکیل جمعهایی در این خصوص برسیم.